جواد شیخالاسلامی/
نام شهید سعید سیاحطاهری، جانباز دفاعمقدس و شهید مدافع حرم، اگرچه از نوجوانی و جوانی تا میانسالی با جانفشانی، جانبازی و شهادت در راه دفاع از اسلام و ایران انقلابی گره خورده، اما آنچه نام این شهید عزیز و والامقام را پیش از شهادت بر سر زبانها آورد، فعالیتهای فرهنگی او در مدارس، مؤسسات و زندانهای سراسر کشور به خصوص آبادان و خوزستان عزیز است. شهیدی که از نوجوانی تا لحظه آخر زندگانی چه در سنگر مبارزه با عراق و متفقین و داعش، چه در سنگر مبارزه با فقر اقتصادی و فرهنگی در مدارس و زندانهای کشور، به خصوص آبادان و خوزستان دست از تلاش و مجاهده برنداشت.
شرح این زندگی پرخاطره و مخاطره به تازگی از زبان همسر شهید در کتاب «به شرط عاشقی» به قلم خانم رضیه غُبِیشی و توسط نشر شهید کاظمی منتشر شده است. از خانم غبیشی پیش از این کتابهای مختلفی همچون «ملاصالح» و «کارکوب» به چاپ رسیده است. به همین بهانه با خانم غبیشی درباره نگارش این کتاب و ویژگیهای شخصیتی شهید سیاح به گفتوگو نشستهایم که میخوانید.
* ظاهراً شما با خانواده شهید سیاح قرابت نزدیکی دارید. این شناخت چقدر روی کیفیت کتاب مؤثر بوده است؟
** ایشان همسرخواهرم هستند و پیش از این وصلت هم از اقوام ما بودند. من و خواهرم در دوران جنگ همیشه کنار هم بودیم. یعنی وقتی همسرانمان به جبهه میرفتند، من و خواهرم در یک منزل زندگی میکردیم و این نوع زندگی موجب شد من شناخت کاملی از شخصیت شهید سیاح داشته باشم.
بنابراین من حق خودم میدانستم این کتاب را بنویسم، چون نسبت ما با شهید و خانوادهاش نسبت رفاقت، دوستی و فامیلی بود. آنقدر نزدیک بودیم که دور یک سفره غذا میخوردیم. بنابراین دو سه ماه پس از اینکه ایشان شهید شدند از خواهرم خواستم خاطراتش را روایت کند یا بنویسد. البته بخشی از خاطرات مشترک من و خواهرم در کتاب «گنجینه رنج» ذکر شده است.
پس از انجام گفتوگوها و ضبط خاطرات، تدوین کتاب را شروع کردم. در حین تدوین هم در مورد ابهامات با خواهرم صحبت میکردم. جدا از این خوشبختانه آقامحمدحسین پسر بزرگ شهید و خانواده شهید درباره کم و کیف زیاد کتاب نظر میداد و خاطراتش را به طور مداوم از طریق فضایمجازی برای من ارسال میکرد. تقریباً دو سه سال طول کشید تا این کتاب کامل شد. کتاب تحویل نشر شهیدکاظمی که پیشتر«ملاصالح» اثر قبلی من را منتشر کرده بود، داده شد. با همکاری این نشر توانستیم کتاب را در چهارمین سالگرد شهید سیاح منتشر کنیم.
* اگر بخواهید از ویژگیهای مهم کتاب بگویید، به چه مواردی اشاره میکنید؟
**شخصیت خود شهید قابلتوجه است. ایشان شخصیتی دارند که من شبیهاش را کمتر دیدهام و یا ندیدهام، چرا که ایشان با وجود جانبازی سختی که در دفاعمقدس داشتند، بیکار ننشستند و روی کارهای فرهنگی متمرکز شدند. خصوصیت اخلاقیشان این بود که وقتی کاری را شروع میکردند تا به سرانجام رسیدنش همه تلاششان را میکردند. فرقی نمیکرد در گرمای 50 درجه آبادان باشد یا در شرایط سخت دیگر.
میدیدم که صورتشان از گرما میسوخت، ولی از کار دست برنمیداشتند. زحمات ، دوندگیها و فعالیتهای شهید سیاح روز و شب نداشت. همه این استقبالها و تجلیلها از شهید سیاح پس از شهادت ایشان اتفاق افتاد. پیش از شهادتشان هیچکدام از مسئولان با ایشان همکاری نمیکردند و او را ساعتها، روزها و هفتهها پشت در بسته نگه میداشتند و جواب رد میدادند که شهید سیاح واقعاً از عدمهمکاری گلهمند بود. بارها مسئولان دلش را به درد آورده بودند، اما شهید سیاح به خاطرعشق به وطن و زادگاهش تمام سعی و تلاش خودش را میکرد تا به هر شکلی که میتواند به آبادان خدمت کند، اما متأسفانه جلو پایش سنگ میانداختند، آنقدر به او نه میگفتند و او را دنبال خودشان میدواندند که بعضی وقتها مأیوس میشد، اما وقتی به مردم سختیکشیده ، فقیر و نیازمند در عرصههای مختلف نگاه میکرد، دوباره شروع به کار میکرد. شهید سیاح با همین روحیه کارهای بزرگی انجام داد. مثلاً جشنواره دانشآموزی که همیشه بین رزمندهها برگزار میشد را به میان مردم آورد، چون معتقد بود باید این مراسمها را میان مردم بیاوریم و روحیه شادیآفرینی را بین آنها تزریق کنیم تا بچهها و دانشآموزان که نسل جدید و آینده کشور هستند با مقوله دفاعمقدس آشنا شوند و بدانند دین و میهنپرستی وجوه شادمانی هم دارد و معنای میهنپرستی جنگ و خونریزی نیست. همین اعتقاد و کارها بود که موجب شد روحیه خیلی خوبی در مناطقی که زلزله آمد دمیده شود و مردم با امید و روحیه بهتری از پس مشکلات زلزله برآیند.
* شهیدسیاح از ظرفیت هنرمندان در برنامههای مختلف فرهنگی استفاده میکرد. درباره این ویژگیشان توضیح دهید.
** حاج آقای سیاح میدید مردم و جوانان این بازیگران را دوست دارند و از آنها دعوت میکرد تا در برنامهها حضور پیدا کنند. کاری که واقعاً تأثیرگذاری برنامهها را بیشتر میکرد. مثلاً یکی از کارهای مهم شهید سیاح معرفی کتابهای خوب دفاعمقدس به جوانان و مردم بود؛ کتابهایی که گمنام بودند. ایشان به بهانههای مختلف کتابهای دفاع مقدس را معرفی میکرد و در جشنوارههای دانشآموزی بین معلمان و دانشآموزان مسابقات کتابخوانی اجرا میکرد، یا کتابها را به زندانها میبرد تا به زندانیان بگوید انسان میتواند خودش را پرورش بدهد و تأثیرگذار باشد. حاج سعید این کارها را انجام داد، یعنی حجم انبوهی از فعالیتهای فرهنگی. به همین دلیل است که اولین یادمان شهدای گمنام در سراسر کشور در آبادان است. یکیدیگر از کارهای ایشان مربوط به قطعه همسنگران شهدا در آبادان است که در کتاب شرح دادهایم. تا پیش از پیگیری شهید سیاح، وقتی جانبازان و رزمندگان دفاعمقدس مثلاً در اثر اتفاقی مثل سکته و بیماری از دنیا میرفتند، هر کدام گوشهای دفن میشدند، ولی شهید سیاح با دوندگی و زحمت بسیار توانستند قطعهای را دیوار به دیوار قطعه شهدا تحویل بگیرند تا وقتی که جانبازان فوت میشوند در آن قطعه دفن شوند. این کاری بود که خیال بسیاری از خانوادههای جانبازان را راحت کرد. اکنون اگر پنجشنبهها سری به آن قطعه بزنید میبینید که رزمندهها جمع هستند؛ هم قبور شهدا و جانبازان را زیارت میکنند و هم میدانند که خانه آخرتشان همانجاست و همه دوستانشان هم آنجا خوابیدهاند.
* در این مدت از سمت خوانندگان، هنرمندان و زندانیان بازخوردی داشتهاید؟
** هنوز نه، چون کتاب به تازگی چاپ شده است. به همین دلیل هنوز بازخوردی به دست ما نرسیده است. اینجا در آبادان من از مسئولان شهر گله دارم. پیش از این عرض کردم که مسئولان جلو پای حاج سعید زیاد سنگاندازی میکردند و خیلی ایشان را اذیت کردند. البته اکنون برایش همایش برگزار و از او تقدیر میکنند! اما به من نویسنده که هنوز زنده هستم و در این شهر زندگی میکنم و آثار زیادی دارم، اصلاً توجهی نمیکنند. چرا خود من باید بروم به این مسئولان خبر بدهم و بگویم کتاب شهید سیاح طاهری منتشر شده است؟ چرا باید گله کنم چرا به این کتاب اهمیت نمیدهید؟ این کتاب متعلق به کسی است که برای این شهر، این استان و این کشور زحمت کشید، عرق ریخت و در گرما و سرما گرد و خاک خورد و به این استان خدمت کرد. چرا نباید برای این کتاب رونمایی گرفته شود؟ به جای اینکه آنها سراغ من بیایند، من سراغشان رفتم و گله کردم. میخواهم بگویم مسئولان شهری ما به کار فرهنگی هیچ اهمیتی نمیدهند، اما بگذارید یک خواننده از تهران به آبادان بیاید، از در فرودگاه استقبال میکنند، از پلکان هواپیما او را به هتل و این طرف و آن طرف میبرند . کاری که حتی یکدهم و یکصدم آن برای یک نویسنده انجام نمیشود. این نکات را در پاسخ به پرسش شما میگویم که درباره بازخوردهای کتاب پرسیدید. وقتی هیچ معرفی، تبلیغ و حمایتی از کتاب نیست، مردم چطور از وجود آن مطلع شوند؟ البته مسئولان گفتهاند کتاب را به مسابقه میگذاریم، اما در حال حاضر فقط حرف بوده و عملی در کار نیست.
* شهید سیاح غیر از اینکه چهره ملی هستند، چهره منطقهای هم هستند. چرا در آبادان از کتاب تقدیر و حمایت نشده است. در واقع آبادان اولین شهری است که به تجلیل شهید سیاح برمیخیزد، چون بسیاری از فعالیتها و خدمات این شهید مرتبط با آبادان و مردم آبادان است.
** بله، همینطور است، اما متأسفانه تقدیر از کتاب ، خانواده و نویسنده که هیچ، برخورد بسیار زنندهای هم داشتند که بابت آن متأسف و ناراحت هستم. ماجرا از این قرار است که روز 18 بهمن مراسمی برای تقدیر از مادران شهدا برگزار شد که به بنده گفته بودند بنا داریم از کتاب شما هم در مراسم رونمایی کنیم. در این مراسم استاندار، فرماندار، امام جمعه و مسئولان شهر هم حضور داشتند. مراسم برگزار شد، بدون آنکه از کتاب رونمایی کنند و طبق گفته خودشان از من تقدیری بکنند. فقط از من خواستند چند دقیقه صحبت کنم! با همه بدقولیها قبول کردم، اما هنوز شروع به صحبت نکرده بودم که مجری خطاب به میهمانان اشاره کرد، بروید سوار ماشین بشوید. یعنی درحالی که بنده داشتم صحبت میکردم، دیدم سالن خالی است. بعد هم یک نفر بدوبدو آمد و گفت:«خانم غبیشی، این هم تقدیرنامه شما!» این رفتار آنقدر برای من ناراحتکننده بود که هنوز باور نمیکنم. من از مسئولان فرهنگی آبادان درباره کتاب شهید سیاح هیچ حمایت و خیری ندیدهام و باید بگویم از رفتارشان بسیار متأسف هستم.
* با توجه به اینکه شهید سیاح با چهرهها و افراد زیاد و متنوعی ارتباط داشتند، آیا سعی داشتید از خاطرات همه آنها استفاده کنید؟
** از حاج سعید خاطرات خیلی زیادی وجود داشت، اما این افراد در کشور پراکنده بودند و جمع کردن خاطراتشان در یک کتاب سخت بود. به همین دلیل فقط توانستم خاطره کسانی که در آبادان بودند را استفاده کنم. ضمن اینکه نمیخواستم کتاب خستهکننده و قطوری بنویسم، چون جوانها باید اثر را بخوانند و جوانهای امروزی حوصله خواندن کتاب قطور را ندارند.
به همین دلیل کتاب را طوری نوشتم که دخترهای جوان و زوجین از نکات برجسته کتاب درباره زندگی متأهلی و خانوادگی استفاده کنند.
همچنین جوانان از شخصیت حاج سعید الگو بگیرند و اگر کاری را شروع کردند آن را نیمهکاره رها نکنند.
نظر شما